عشق یطرفهمطلب ارسالی ازeshghe mahal


محفل خاطرات عشقی و شکست عشقی

░▒▓ اسیر ایمان و وفای عشق ▓▒░

سلام دوستان عزیزبخداعشق های امروزفقط یه لحظه هستندامادل ادم عاشق میشه چی میشه کردداستان عشق من ازجایی شروع میشه که اول مدرسه بودگفتن یه دخترجدیداومده خیلی زیباست اسمش فریباست منم که خیلی کنجکاوشدم رفتم که ببینمش خلاصه دیدمش امایه لحظه دل تپیداحساس عجیبی نسبت به اون داشتم فریباازاون دخترایی بودکه همیشه تریپ میزدومن بیشتربااین کارش اوج میگرفتم وبیشترعاشقش میشدم خلاصه اینکه هرروزمیدیدمش وباهم حرف میزدیم واونم فهمیده بودکه دوسش دارم واسه همینه که میام دیدنش یه دخترعموداشت که میدونست دنبالشم ولی همش زبون درازی میکردومیگفت نامزدکرده تااینکه من ازش دست بکشم فریبامیدونست که من ول کنش نیستمومیخوام که باهام باشه ولی همش نازمیکردومیگفت نه منم که ناامیدنمیشدم هرروزمیرفتم سرراهش تااینکه روزی بانگاهی که به من داشت بهم خندیدونفهمیدم که چی شدهمه میدونستن که دوسش دارم من براش میمردم میدونیدتاکه اینکه گذشت وامسال اومدمنم خوشحال شدموگفتم ای جان امسال حتمابایدجوابموبده خلاصه رفتم مدرسه دیدم که نیست گفتم که چرانیست گفتن ترک تحصیل کرده خیلی ناراحت شدم حتی بخاطرش گریه کردم نمیتونستم جلوی خودموبگیرم چون تابه حال کسیواینجوری دوس نداشتم چندروزافسرده شدم اماهنوزبه امیدرسیدنش نفس میکشم وبهش امیددارم که بهش برسم وبگم که چقددوسش دارم وعاشقشم



سایت همسریابی شیدایی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در 1 فروردين 1398برچسب:,ساعت18:39توسط | |